آدریناآدرینا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

ثمره زیبای عشق مامان و بابا

6 روز مانده به دیدن روی زیبات عشق من

آدرینای مامان سلام روز مونده به آغوش کشیدن وجود زیبات عشق من   نفس مامان امروز وارد 39 هفته شد... عزیزم باورم نمیشه که کم کم داره این انتظار شیرین تموم میشه و فقط از خدای مهربونم می خوام وجود تو فرشته من سالم باشه و خودش بهترین رو برای همه مامان و بابا های چشم انتظار و همین طور برای این مامان و بابای عاشق و چشم انتظار و بین خودمون باشه  نگران ...بهترین رو رقم بزنه خدای من ... مهربان من ... تنها یاد تویه که دله پر از هیجانم رو آروم میکنه ... می دونم که با منی... می دونم که همرامی همه جا... هر لحظه... پس نگاه پر از مهرت رو از این بنده ناچیزت بر ندار ... که به گوشه نگاهت محتاجم ... دوستت دارم...
24 تير 1390

8 روز مونده به دیدن روی ماهت

  آدرینای مامان سلام     ...   ...  روز مونده   عشقم الان که برات می نویسم دیگه شمارش معکوس واقعی شروع شده و از این بابت من و بابا حسابی هیجان زده ایم هم خوشحالیم و هم مضطرب ...     همگی با اشتیاق منتظرت هستند... دختر مامان فقط سالم باش و پاهای کوچولوت رو با سلامتی به دنیای ما بگذار... قربونت برم که تمام وجودت سرشار از عشقه و شادیه فرشته کوچولوی مامان   از شنبه خاله فرناز جون اومده پیش مامان تا مامان تنها نباشه و عزیزم یکسره زحمت میکشه و هوای مامان رو داره...    مامانی برای خاله دعا کن که تو همه مراحله زندگی...
21 تير 1390

یه روز قشنگ

عزیز مامان سلام   عشق من الان که برات می نویسم 1 ساعتی هست که از ورزش اومدم خونه خیلی خوابم می اومد ولی هر چی سعی کردم خوابم نبرد و اومدم سراغ وب لاگ دخترم و هیچی بهتر از این نیست که برای گلم بنویسم ...   خدا رو شکر که طبق معمول همیشه ورزش خیلی خوب بود و کلی مامان هم خستگیش در میره و هم روحیه اش شاد و سرحال میشه ... چون مامانهای دیگه رو میبینیم و با هم صحبت می کنیم خیلی خوبه ...          خوب مامانی از همه مهمتر برات بگم که دیروز با بابا مهرداد جون رفتیم دکتر البته قبلش یکسری هم رفتیم برای دیدن ماشین به نمایشگاهها و نمایندگی های خودرو ...آخه میدونی عزیزم بابا میخواد به م...
17 تير 1390

عکسهای اتاق خوشگل دخترمون

  آدرینای مامان اینم اتاقی که با تمام عشقمون برات آماده کردیم و امیدواریم به زودی به سلامت قدم مبارکت رو توش بگذاری و ازش نهایت لذت رو ببری عزیزم عاشقانه دوستت داریم عشقم شما توی این عکس٢٠هفته بود که تو وجود مامان بودی و با بابا مهرداد جون برای تعطیلات نوروز رفتیم شمال و خیلی خوش گذشت انشاالله مسافرت بعدی شما تو بغلمونی و رنگ زیباتری به سفرمون دادی... مامانی امروز وارد ٣٨ هفته شدی مامانی دیگه چیزی نمونده عشقم بی صبرانه منتظرتیم عشق من به امید خدا چهارشنبه ٢ هفته دیگه .... وای خدای من همه امیدمون به خودته ...  همه چیز رو عالی برامون رقم بزن ...
16 تير 1390

دخترم انتظارمون کم کم داره تموم میشه

  عشق مامان سلام   مامان جونی امروز بعد از یه مدت طولانی دارم برات می نویسم ... عشق مامان 5 شنبه ای که گذشت وارد 36 هفته شدی قربونت برم گلم الان به لطف خدا حتما دخترم حسابی رشد کرده و داره کم کم آماده میشه تا قدم زیباشو به این دنیا بگذاره انشاالله ...   عزیزم 5 شنبه و جمعه ای که گذشت که میشد 2 و 3 تیر ماه روزهای قشنگی برامون بود مامانی مهناز و بابا علی وخاله مینو که خاله مهربونه مامانه و خاله گلناز و عمو سعید و خاله طناز و دایی حمید همگی اومدن برای چیدن اتاق شما عشق من و حسابی زحمت کشیدن وهمین طوربابا مهرداد جون اتاق شما رو چیدن وای مامانی نمی دونی که چه اتاق خوشگلی داری دخترم فقط از خدا می خوام که به سل...
5 تير 1390
1